هم افزا
آموزشی و اطلاع رسانی
دو شنبه 27 مهر 1394برچسب:, :: 17:56 :: نويسنده : محمد مهدی زاده حضرت آقا: چرا مسلم بن عقیل را با اینکه میدانستید نمایندهی امام است، تنها گذاشتید؟! آمده بود و با او بیعت هم کرده بودید. قبولش هم داشتید. به عوام کاری ندارم. خواص را میگویم. چرا هنگام عصر و سرِ شب که شد، مسلم را تنها گذاشتید تا به خانهی طوعه پناه ببرد؟! اگر خواص، مسلم را تنها نمیگذاشتند و مثلاً، عدّه به صد نفر میرسید، آن صد نفر دور مسلم را میگرفتند. خانهی یکیشان را مقرّ فرماندهی میکردند. میایستادند و دفاع میکردند. مسلم، تنها هم که بود، وقتی خواستند دستگیرش کنند، ساعتها طول کشید. سربازان ابن زیاد، چندین بار حمله کردند؛ مسلم به تنهایی همه را پس زد. اگر صد نفر مردم با او بودند، مگر میتوانستند دستگیرش کنند؟! باز مردم دورشان جمع میشدند. پس، خواص در این مرحله، کوتاهی کردند که دوْر مسلم را نگرفتند. ببینید! از هر طرف حرکت میکنیم، به خواص میرسیم. تصمیمگیری خواص در وقت لازم, تشخیص خواص در وقت لازم، گذشت خواص از دنیا در لحظهی لازم، اقدام خواص برای خدا در لحظهی لازم. اینهاست که تاریخ و ارزشها را نجات میدهد و حفظ میکند! در لحظهی لازم، باید حرکت لازم را انجام داد. اگر تأمّل کردید و وقت گذشت، دیگر فایده ندارد. نظرات شما عزیزان:
درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها تبادل لینک هوشمند نويسندگان
|
||||||||||||||||
|